می گفت: ...
می گفت:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
از وقتی که با عشق و علاقه خودم چادر سر کردم نه اینکه کسی بهم بگه چادر سرت کنه زشته، ... فقط شنیدم خدا دوست داره، شهدا دوست دارن، سید علی دوست داره، امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) دوست دارن، اون دنیا روت می شه حضرت زهرا رو ببینی و بگی من تو راه حسینت بودم؟! با کدوم حجاب، روت میشه به حضرت زهرا بگی زینب تو کربلا حجاب براش مهم بود اما من اینجا در کمال آرامش حجاب ندارم؟! ... گفتم دیگه همین بسه، برام مهمه که اونا ببینن... تا به این نتیجه برسم یکی دوسالی طول کشید، می بایست خیلی محکم خودم رو بسازم، ....
نیمه شعبان 13 خرداد 94 جمکران بودم خیلی گرم بود، اما چادر سرم بود، ... خیلی به چادرم افتخار می کردم که دیگه وقتی از زیارت بر می گردم از سرم بر نمی دارمش و تاش نمی کنم بذارم توی کیفم...
مکثی کرد و از پیمانش و مدد خواستنش گفت:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
14 خرداد 94 رفتم سر مزار یه شهید که جاده آبادن شهید شده بود تمام قد پایین پاش ایستادم و گفتم: ببین، این منم که می گفتم چادر برای اُمل هاست، بی کلاس ها چادر می پوشن، با یه شال هم میشه حجاب داشت و ... حالا اومدم بگم با افتخار سرم کردم، اونم چادر مشکی ساده نه مدل دار که واسه تازه با حجاب هاست یا ... منم و چادر مشکی ساده خودم... هدیه سید محمد حسین علم الهدی ... اومدم کمک بخوام که تا آخرین لحظه عمرم من و چادرم با هم باشیم. اگه یه وقت حواسم پرت روزگار پر زرق و برق شد از راه حسین کناره گیری نکنم...
- ۹۴/۰۶/۱۹